پیامبراکرم(ص)
اعْظَمُ النّاسِ هَمّاً الْمُؤْمِنُ، یهْتَمُّ بِامْرِ دُنْیاهُ وَ امْر اخِرَتِهِ.
از همه مردم گرفتارتر مؤمن است، که باید هم به کارهای دنیای خویش بپردازد و هم به کار آخرت.
سیری در نهج البلاغه صفحه 302
پیامبراکرم(ص)
اعْظَمُ النّاسِ هَمّاً الْمُؤْمِنُ، یهْتَمُّ بِامْرِ دُنْیاهُ وَ امْر اخِرَتِهِ.
از همه مردم گرفتارتر مؤمن است، که باید هم به کارهای دنیای خویش بپردازد و هم به کار آخرت.
سیری در نهج البلاغه صفحه 302
همام بن شریح از یاران وی است. دلی از عشق خدا سرشار و روحی از آتش معنی شعلهور داشت. با اصرار و ابرام از علی علیه السلام میخواهد سیمای کاملی از پارسایان ترسیم کند. علی از طرفی نمیخواهد جواب یأس بدهد و از طرفی میترسد همام تاب شنیدن نداشته باشد، لذا با چند جمله مختصر سخن را کوتاه میکند. اما همام راضی نمیشود بلکه آتش شوقش تیزتر میگردد؛ بیشتر اصرار میکند و او را سوگند میدهد. علی شروع به سخن کرد. در حدود 105 صفت «2» در این ترسیم گنجانید و هنوز ادامه داشت. اما هرچه سخن علی ادامه مییافت و اوج میگرفت، ضربان قلب همام بیشتر میشد و روح متلاطمش متلاطمتر میگشت و مانند مرغ محبوسی میخواست قفس تن را بشکند. ناگهان فریاد هولناکی جمع شنوندگان را متوجه خود کرد. فریادکننده کسی جز همام نبود. وقتی که بر بالینش رسیدند قالب تهی کرده و جان به جان آفرین تسلیم کرده بود.
علی فرمود: «من از همین میترسیدم. عجب! مواعظ بلیغ با دلهای مستعد چنین میکند؟!».
این بود عکس العمل معاصران علی در برابر سخنانش.
سیری در نهج البلاغه صفحه 27
در قرون جدید- چنانکه میدانیم- نهضتی بر ضد مذهب در اروپا برپا شد و کم و بیش دامنهاش به بیرون دنیای مسیحیت کشیده شد. گرایش این نهضت به طرف مادیگری بود. وقتی که علل و ریشههای این امر را جستجو میکنیم میبینیم یکی از آنها نارسایی مفاهیم کلیسایی از نظر حقوق سیاسی است. ارباب کلیسا و همچنین برخی فیلسوفان اروپایی، نوعی پیوند تصنعی میان اعتقاد به خدا از یک طرف و سلب حقوق سیاسی و تثبیت حکومتهای استبدادی از طرف دیگر برقرار کردند؛ طبعاً نوعی ارتباط مثبت میان دموکراسی و حکومت مردم بر مردم و بیخدایی فرض شد.
رابطه یک وجود ناقص با غایت و کمال طبیعی خود رابطه یک شئ با یک شئ بیگانه نیست بلکه رابطه خود با خود است، رابطه خود ضعیف است با خود واقعی.
آنجا که شئ به سوی کمال واقعی خود در حرکت است، از خود به سوی خود حرکت میکند و به تعبیری میتوان گفت از ناخود به خود حرکت میکند. تخم گیاهی که در زمین میشکافد و از زمین میدمد و رشد میکند، ساقه و شاخه و برگ و گل میدهد، از خود به سوی ناخود نرفته است؛ اگر خودآگاه میبود و به غایت خویش شاعر میبود، احساس ازخودبیگانگی نمیکرد.
این است که عشق به کمال واقعی عشق به خود برتر است و عشق ممدوح خودخواهی ممدوح است.
شیخ اشراق رباعی لطیفی دارد، میگوید:
یکی از فلسفههای زهد ایثار است. «أثرة» و «ایثار» هر دو از یک ریشهاند.
«اثرة» یعنی خود را و منافع خود را بر دیگران مقدم داشتن، و به عبارت دیگر همه چیز را به خود اختصاص دادن و دیگران را محروم ساختن. اما ایثار یعنی دیگران را بر خویش مقدم داشتن و خود را برای آسایش دیگران به رنج افکندن.
زاهد از آن جهت ساده و بیتکلف و در کمال قناعت زندگی میکند و بر خود تنگ میگیرد که دیگران را به آسایش برساند. او آنچه دارد به نیازمندان میبخشد، زیرا قلب حساس و دل دردآشنای او آنگاه به نعمتهای جهان دست مییازد که انسان نیازمندی نباشد. او از اینکه نیازمندان را بخوراند و بپوشاند و به آنان آسایش
ما شیعیان باید اعتراف کنیم که بیش از دیگران درباره کسی که افتخار نام پیروی او را داریم ظلم و لااقل کوتاهی کردهایم. اساساً کوتاهیهای ما ظلم است. مانخواسته و یا نتوانستهایم علی را بشناسیم. بیشتر مساعی ما درباره تنصیصات رسول اکرم صلی الله علیه و آله درباره علی علیه السلام و سبّ و شتم کسانی کهاین نصوص را نادیده گرفتهاند بوده است، نه درباره شخصیت عینی مولا علی. غافل از این که این مشکی که عطار الهی بحق معرّف اوست خود بوی دلاویزیدارد و بیش از هر چیز لازم است مشامها را با این بوی خوش آشنا کرد، یعنی باید آشنا بود و آشنا کرد. معرفی عطار الهی به این منظور بوده که مردم با بوی
خوش آن آشنا شوند، نه اینکه به گفته عطار قناعت ورزند و تمام وقت خویش را صرف بحث در معرفی وی کنند نه آشنایی با او.
آیا اگر نهج البلاغه از دیگران میبود با او همین گونه رفتار میشد؟ کشور ایران کانون شیعیان علی علیه السلام است و مردم ایران فارسی زباناند. شما نگاهی بهشرحها و ترجمههای فارسی نهج البلاغه بیفکنید و آنگاه در باره کارنامه خودمان قضاوت کنید.
علی علیه السّلام از نگاه شهید مطهری
نویسنده : اسدالله افشار
فیلسوف شهیر و حکیم فرزانه، علامه شهید مطهری(ره) کتابی دارد به نام “جاذبه و دافعه علی(ع) “ این کتاب مشتمل است بر یک مقدمه و دو بخش، در مقدمه، کلیاتی درباره جذب و دفع به طور عموم و جاذبه و دافعه انسانهابه طور خصوص بحث شده است. در بخش اول جاذبه علی(ع) که همواره دلهایی را به سوی خود کشیده و میکشد و فلسفه آن و فایده و اثر آن، موضوع بحث قرار گرفته است. در بخش دوم، دافعه نیرومند آن حضرت که چگونه عناصری را به سختی طرد میکرد توضیح و تشریح شده است. استاد شهید در این کتاب ثابت نموده که علی(ع) دو نیرویی بوده است و هرکس که بخواهد در مکتب او پرورش یابد باید دو نیرویی باشد. با این مقدمه کوتاه اینک فرازهایی از دیدگاه آن شهید بزرگوار را پیرامون شناخت وی از شخصیت ملکوتی حضرت علی(ع) به صورت اختصار خواهیم آورد؛
عدالت نباید فدای مصلحت بشود
تبعیض و رفیق بازی و باندسازی و دهانها را با لقمههای بزرگ بستن و دوختن، همواره ابزار لازم سیاست قلمداد شده است. اکنون مردی زمامدار و کشتی سیاست را ناخدا شده است که دشمن این ابزار است، هدف و ایدهاش مبارزه با این نوع سیاست بازی است. طبعاً از همان روز اول، ارباب توقع یعنی همان رجال سیاست رنجش پیدا میکنند، رنجش منجر به خرابکاری میشود و دردسرهایی فراهم میآورد. دوستان خیراندیش به حضور علی علیه السلام آمدند و با نهایت خلوص و خیرخواهی تقاضا کردند که به خاطر مصلحت مهمتر، انعطافی در سیاست خود