مرتضی مطهری

این وبلاگ با هدف شناخت اندیشه استاد شهید مرتضی مطهری و آثار ایشان ساخته شده است .

مرتضی مطهری

این وبلاگ با هدف شناخت اندیشه استاد شهید مرتضی مطهری و آثار ایشان ساخته شده است .

مرتضی مطهری

روز معلم یادآور خاطره شخصیتی است که برای دیروز و امروز و فردای کشور معلمی بزرگ و الگویی شایسته در علم و تقوا بود. او متفکری دین‌شناس، مؤمن، بااخلاص و پُرکار بود که پیوند حوزه و دانشگاه را در عمل برقرار نمود. او بازویی فکری و یاوری انقلابی برای ولی فقیه زمان خود در شرایط حساس انقلاب و اسوه پایداری، بصیرت، و مبارزه با التقاط و مکاتب انحرافی بود. استاد شهید مرتضی مطهری همه این ویژگی‌ها را در مجموعه اندیشه‌های، به تعبیر امام راحل ره، برخاسته از طهارت روح و قوت ایمان و بی‌استثناء خوب، متبلور ساخت و محور همگرایی اندیشمندان گردید.

مبازره با نفاق

دوشنبه, ۵ خرداد ۱۳۹۳، ۰۱:۰۳ ب.ظ

مشکلترین مبارزه‌ها مبارزه با نفاق است که مبارزه با زیرکهایی است که احمقها را وسیله قرار می‌دهند. این پیکار از پیکار با کفر به مراتب مشکلتر است زیرا در جنگ با کفر، مبارزه با یک جریان مکشوف و ظاهر و بی‌پرده است و اما مبارزه با نفاق، در حقیقت مبارزه با کفر مستور است. نفاق دو رو دارد: یک رو ظاهر که اسلام است و مسلمانی و یک رو باطن که کفر است و شیطنت، و درک آن برای توده‌ها و مردم عادی بسیار دشوار و گاهی غیر ممکن است و لذا مبارزه با نفاقها غالباً به شکست برخورده است زیرا توده‌ها شعاع درکشان از سرحد ظاهر نمی‌گذرد و نهفته را روشن نمی‌سازد و آنقدر بُرد ندارد که تا اعماق باطنها نفوذ کند.

امیرالمؤمنین علیه السلام در نامه‌ای که برای محمد بن ابی بکر نوشت می‌گوید:

وَ لَقَدْ قالَ لی رَسولُ اللَّهِ: انّی لا اخافُ عَلی‌ امَّتی مُؤْمِناً وَ لا مُشْرِکاً، امَّا الْمُؤْمِنُ فَیمْنَعُهُ اللَّهُ بِایمانِهِ وَ امَّا الْمُشْرِک فَیقْمَعُهُ اللَّهُ بِشِرْکهِ، وَ لکنّی اخافُ عَلَیکمْ کلَّ مُنافِقِ الْجَنانِ عالِمِ اللِّسانِ، یقولُ ما تَعْرِفونَ وَ یفْعَلُ

جاذبه و دافعه علی علیه السلام، ص:157

 ما تُنْکرونَ‌ «1».

پیغمبر به من گفت: من بر امتم از مؤمن و مشرک نمی‌ترسم، زیرا مؤمن را خداوند به سبب ایمانش باز می‌دارد و مشرک را به خاطر شرکش خوار می‌کند، ولکن بر شما از هر منافق دلِ دانا زبان می‌ترسم که آنچه را می‌پسندید می‌گوید و آنچه را ناشایسته می‌دانید می‌کند.

در اینجا رسول اللَّه از ناحیه نفاق و منافق اعلام خطر می‌کند، زیرا عامه امت، بی خبر و ناآگاهند و از ظاهرها فریب می‌خورند «2»

______________________________

(1). نهج البلاغه، نامه 27.

(2) و لذا در طول تاریخ اسلام می‌بینیم هر وقت مصلحی به خاطر مردم و اصلاح وضع اجتماعی و دینی آنان قیام کرده است و منافع سود جویان و بیدادگران به مخاطره افتاده است، آنها بلافاصله لباس قدس پوشیده‌اند و به تقوا و دین تظاهر کرده‌اند.

مأمون الرشید، خلیفه عباسی- که عیاشیها و اسرافهای او در تاریخ زمامداران معروف و مشهور است- چون علویان را می‌بیند که دست به نهضت زده‌اند، جبّه‌اش را وصله می‌زند و با لباس وصله‌دار در اجتماعات ظاهر می‌گردد که ابوحنیفه اسکافی- که از درهم و دینار او نیز استفاده نکرده و بهره‌ای نبرده است- مأمون را بر این کار می‌ستاید و مدح می‌گوید:

 

مأمون، آن کز ملوک دولت اسلام‌ هرگز چون او ندید تازی و دهقان‌   

 

  

جبّه‌ای از خز بداشت بر تن و چندان‌ سوده و فرسوده گشت بر وی و خلقان‌   

 

  

مر ندما را از آن فزود تعجب‌ کردند از وی سؤال از سبب آن‌   

 

  

گفت ز شاهان حدیث ماند باقی‌ در عرب و در عجم نه توزی و کتان‌   

 

و دیگران هر کدام به نحوی سیاست مخرب و کوبنده «قرآن بر نیزه» را پیش-----

جاذبه و دافعه علی علیه السلام، ص:158

و باید توجه داشت که هر اندازه احمق زیاد باشد، بازار نفاق داغتر است.

مبارزه با احمق و حماقت، مبارزه با نفاق نیز هست زیرا احمق ابزار دست منافق‌ است. قهراً مبارزه با احمق و حماقت خلع سلاح کردن منافق، و شمشیر از دست منافق گرفتن است.


______________________________

-----گرفتند و تمام زحمتها و فداکاریها را درهم کوبیدند و نهضتها را در نطفه خفه کردند و این نیست جز از جهالت و نادانی مردم که مابین شعارها و واقعیات تمیز نمی‌دهند و از این رو راه نهضت و اصلاح را به روی خویش بستند و آنگاه بیدار گشتند که مقدمات، همه خنثی گشته و باید راه را باز از سر گرفت.

از جمله نکته‌های بزرگی که از سیرت علی می‌آموزیم این است که اینچنین مبارزه‌ای اختصاص به جمعیتی خاص ندارد بلکه در هر جا که عده‌ای از مسلمانان و آنان که در زی دین قرار گرفته‌اند آلت پیشرفت بیگانگان و پیشبرد اهداف استعماری شدند و استعمارگران برای تضمین منافع خود به آنان تَتَرُّس کردند و آنان را برای خویش سپر گرفتند که مبارزه آنان بدون از بین بردن آن سپرها امکان پذیر نیست، باید ابتدا با سپرها مبارزه کرد و آنها را از بین برد تا سد راه بر طرف گردد و بتوان بر قلب دشمن حمله برد. شاید تحریکات معاویه در خرابکاری خوارج مؤثر بوده و بنابراین آن روز هم معاویه و یا دست کم امثال اشعث بن قیس، عناصر خرابکار و ناراحت، به خوارج تترّس کرده بودند.

داستان خوارج این حقیقت را به ما می‌آموزد که در هر نهضتی اول باید سپرها را نابود کرد و با حماقتها جنگید همچنانکه علی پس از جریان تحکیم، اول به خوارج پرداخت و سپس خواست تا باز به سراغ معاویه رود.

جاذبه و دافعه علی علیه السلام، ص:159

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۳/۰۳/۰۵
shahr121

نفاق

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی